خاورشناسان و استادان تاریخ علم دربارهٔ اصول قضایای علمی طب قدیم و تفسیر نظرات و معتقدات قدما، تحقیق کردهاند ولی موفق به تطبیق دانش مزاجشناسی با علم روز نشده و شرح و تفسیر آن را در نوشتههای خود ناتمام گذاشتهاند.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی دشامبر (دانشمند و محقق فرانسوی)، در دائرةالمعارف صد جلدی پزشکی مقالهٔ مفصلی تحت عنوان «مزاج»نوشت.
در این مقاله دشامبر فقط مزاجهای دموی، بلغمی، صفراوی و سوداوی را که فهم آن سهل و آسان بوده مورد بحث قرار داده و در خصوص مزاجهای گرم و سرد و تر و خشک که فهم و تفسیر آنها مشکل بوده، چیزی ننوشتهاست.
در واقع، موضوعی را که اساس طب قدیم بر آن استوار میباشد، مسکوت گذاشتهاست.
نظام معرفتی طب سنتی بر این اساس پی ریزی شده که بیماری در اثر به هم خوردن تعادل اخلاط اربعه یعنی صفرا و دم و بلغم و سودا به وجود میآید.
ایده عناصر چهارگانه آب و باد و خاک و آتش و اینکه رماتیسم غلبه بلغم در پاست و کابوس شبانه، غلبه سودا در سر، هیچ مبنای تجربی ندارد و مبتنی بر یک دیدگاه فلسفی است.